Follow me on Twitter

اِ سپریشن

جدایی اندی از کوروس همانقدر آموزنده است که جدایی موتلفه از مشارکت. قطعاً هر دو بدون یکدیگر می توانستند ادامه دهند ؛ اما مهم سهم گیری بعد از جدایی است.
موتلفه به کجا رفت ، چه بر سر کوروس آمد؟
مشارکت رو فرم تر بود ولی ماخوذ به حیا و این اساس آسیب پذیری است،حالا هر چقدر دوران رابطه کوتاه باشد. وگرنه چه کسی قبول ندارد کوروس جذاب تر از اندی بود؟
ازدواج اندی با رقاص و بک ووکال کلیپ هایشان شاید به حاشیه های جدایی دامن بزند، اما در آن نیز پندهایی نفهته است. ویا جدایی طیف شیراز و طیف علامه ادوار تحکیم وحدت. تقریبا بر هیچ کس پوشیده نیست که طیف علامه ادوار تحکیم بسیار تودل برو تر بودند ولی خب چه برسرشان آمد؟
در همین راستا جدایی بوسنی و هرزگوین گرچه بار سیاسی عظیمی داشت؛ اما اینکه هنوز اسم دو تاییشان خوشگل تر توی دهان می چرخد، نشان از تمایل بشر برای حفظ هر رابطه ای دارد که حداقل در ظاهر هم نشینی شان خیال ذهن تنبل انسان معاصر را راحت می کند. یا همین چک اسلواکی.
چه کسی از جنگ خوشش می آید؟ کدام یک از ما راضی به جدایی نادر از سیمین بودیم؟
مهم برای من فکر کردن به آن لحظه تصمیم برای جدایی است. اینکه برای آغاز آشنایی و راهکارهای پیشنهاد اول، هزار دستورالعمل نوشته شده؛اما مقاله یا خودآموزی در باب جدایی و بعد از جدایی موجود نیست.حالا انحلال حزب،حالا طلاق،حالا بِرِک آپ.
تعمیم بحث به جدایی دین از سیاست،و ترکیب جمهوریت و اسلامیت بر عهده مخاطب.
در آخر توجه شما رو به شاهکار علیرضا امیرقاسمی جلب میکنم که چگونه در سال 72 به طبعات و آفات جدایی می‌پردازد.

No comments:

Post a Comment